فرقی نمیکند که در یک فروشگاه لوازم خانگی، پوشاک، موبایل یا سوپرمارکت باشید. در همه حال قواعد خدشه ناپذیری وجود دارد که به شما اجازه نمیدهد موجودی حسابهایتان را بیمحابا به آتش بکشید
حتی اگر روی کوهی از پول نشسته باشید، باز هم اجازه ندارید بیمحابا همهشان را آتش بزنید. تفاوتی نمیکند که در یک فروشگاه لوازم خانگی، پوشاک، موبایل یا سوپرمارکت باشید. در همه حال قواعد خدشه ناپذیری وجود دارد که اگر به آنها عمل کنیم، اطمینان خواهیم داشت که در مسیر درست قرار داریم.
فروشندهها باید به شما احترام بگذارند و از این راه برای خود جایگاه و مقام بالاتری بخرند. هیچ کسب و کاری با سهلانگاری دوام نخواهد آورد. اگر بعضی مواقع دچار لغزش میشوند این وظیفه ماست که شیوه درست را به خاطرشان بیاوریم.
فریب ظواهر را نخورید
صوتی- تصویری
وقتی به یک فروشگاه لوازم صوتی تصویری میروید خودتان را با قویترین و جسورترین شیوههای تبلیغات محیطی درانداختهاید. در این فروشگاهها همه چیز در بهترین حالت خود به تصویر در میآید و تمام وسایل زرق و برق دارند. چطور این اتفاق افتاد؟
چطور اتفاق میافتد؟ استفاده از صدا و تصاویر جذاب کمترین حقی است که فروشندهها برای خود قائل هستند. حالا اگر این تصاویر کمی اغراق شده باشند چه اتفاقی میافتد؟ در تمام فروشگاهها محصولات جدید در مکان بهتری چیده میشوند. معمولا نور این قسمت در ایدهآلترین شکل ممکن قرار دارد تا شما تلویزیونهای جدید را دلرباترین ساخته دست بشر ببینید. این تلویزیون قرار است در تمام طول ساعت کاری فروشگاه یک محتوای تبلیغاتی از پیش آماده را به نمایش بگذارد که به تصاویر دریای نیلگون، آسمان لاجوردی و تپههای پوشیده از چمن مخملی اختصاص دارد!
حالا باید چه کنیم؟ شکیبایی پیشه کنید. تلویزیونهای جدید با سرعت زیادی روانه بازار میشوند و جای قدیمیها را میگیرند. تقریبا همیشه خرید مدلهای قبلی ارزانتر و به صرفهتر است. خبر خوب اینکه تفاوت فنی آنها در حدی نیست که بخواهید نگران عقب افتادن از تکنولوژی باشید.
خرید از پایانههای فروشگاهی
عمومی
انتخاب با خود شماست؛ میتوانید نگاههای خیره و چپ چپ فروشنده را به جان بخرید اما به او بفهمانید که خرید با دستگاههای کارتخوان فروشگاهی همیشه آداب خاص خود را دارد. رمز کارت که تنها در اختیار شماست حکم کلید گاوصندوق را دارد و نباید با آن مثل اطلاعات عمومی برخورد شود.
چطور اتفاق میافتد؟ فروشندهها وظیفه دارند دستگاه را جایی قرار دهند که خریدار به آن دسترسی داشته باشد. حتی میتوانیم مبلغ خرید را خودتان وارد کنید و در انتها رمز چهار رقمی کارت را بزنید. این پروسه به هیچ وجه زمانبر نیست. اگر رمز را با صدای بلند به فروشنده بگویید، دقیقا بهاندازه افرادی که در فروشگاه حضور دارند و صدای شما را خواهند شنید، خودتان را در معرض خطر قرار دادهاید.
حالا باید چه کنیم؟ حتی اگر لازم شد به فروشنده بفهمانید که میخواهید از حق مسلم خود استفاده کنید. مهم نیست چقدر او را میشناسید و چند بار در هفته از فروشگاهش خرید میکنید؛ رمز را خودتان وارد کنید. دستگاههای کارتخوان در انتهای هر تراکنش دو قبض مجزا صادر میکنند که یکی به خریدار و دیگری به فروشنده اختصاص دارد. قبض مخصوص فروشنده را بررسی کنید تا مطمئن شوید همه چیز درست انجام شده است.
جسور باشید
پوشاک
فروشندههای خوش برخورد و مهربان در فروشگاههای پوشاک میتوانند بیش از اندازه قانع کننده باشند. لبخندی که معمولا بر لبانشان نقش بسته یکی از خطرناکترین دامهایی است که سر راهتان پهن میشود. آنها با این لبخند حتی میتوانند یک کفش سایز بزرگتر را به شما بفروشند.
چطور اتفاق میافتد؟ به یک فروشگاه پوشاک رفتهاید و روی یکی از رگالها پلیوری توجهتان را به خود جلب میکند. وقتی از کارکنان فروشگاه درخواست میکنید سایز مناسب شما را برایتان بیاورند تا «پرو» کنید آنها کمی مکث میکنند. هر چقدر زمان این مکث بیشتر باشد، احتمال کمبود در موجودی انبار بیشتر است. اگر موضوع تنها به موجود نبودن سایر مناسب مربوط شود، احتمالا به شما میگویند سایز XXL خیلی بهتان میآید و اگر رنگ مورد نظرتان را نداشته باشند احتمالا خواهید شنید که «الان بیشتر مردم از این رنگ میبرند»! فروشندههای کفش هم استفاده از کفی را توصیه میکنند.
حالا باید چه کنیم؟ به فروشنده بگویید مد سال و رنگ محبوب بقیه مشتریها را دوست ندارید. به او بفهمانید که وقتی سایز لباس شما Medium است، پوشیدن لباسهای Large تصویر تمسخرآمیزی از شما ارائه میدهد. استفاده از کفی؟ نه! هرگز زیر بار این موضوع نروید. حتی اگر اطمینان دارید که تا انتهای جهان کفش سایز پای خودتان را پیدا نخواهید کرد.
وسواس به خرج دهید
سوپرمارکت
سوپرمارکتها یکی از شلوغترین مکانهای شهر هستند و ما تقریبا هر روز گذرمان به یکی از آنها میافتد. آنچه از آنها میخریم همیشه گرانترین خریدهای روز نیستند اما حتی اگر خیلی اهل وسواس نباشید، باز باید مراقب باشید. هر چقدر که سوپرمارکت شلوغتر باشد، احتمال اشتباه بیشتر میشود.
چطور اتفاق میافتد؟ تاریخ تولید و انقضایی که روی محصولاتی مثل ماست یا پنیر درج میشود، به خاطر اطلاعات عمومی نیست. تولیدکنندهها از آن برای اطلاع مشتری استفاده میکنند پس قبل از اینکه به حساب و کتاب برسید با وسواس بیشتری این تاریخها را بررسی کنید. فروشندهها معمولا محصولات قدیمی را در قفسههای جلویی میگذارند.
مسئله مهم دیگر موقع محاسبه قیمت اجناس است. فروشندههای سنتی کاربلد اجناس شما را با سرعتی باورنکردنی داخل کیسههای نایلونی میریزند و آنها را در ذهن خود جمع میبندند. جدیدترها محاسبه را با ماشین حساب انجام خواهند داد و در نهایت شما را از قیمت تمام شده آگاه میکنند.
حالا باید چه کنیم؟ هر چقدر فروشگاه شلوغتر باشد یا تعداد کالاهایی که انتخاب کردهاید بالاتر رود، به همان اندازه احتمال اشتباه هم بیشتر خواهد شد. به شیوهای کاملا محترمانه از فروشنده بخواهید شما را در مورد جزئیات آگاه کند. به یاد داشته باشید که همیشه قرار نیست اشتباه به ضرر شما رخ دهد.
به گارانتی احترام بگذارید
لوازم خانگی
خرید از فروشگاههای لوازم خانگی همیشه به آن سادگی که تصور میکنیم نیست. حتی اگر کاملا بدانید که چه میخواهید، باز هم موضوع گارانتی دری تازه را به رویتان باز میکند. ما خرید بدون گارانتی را به هیچ وجه توصیه نمیکنیم. موقع خریدن یک کالای با گارانتی هم باید به جزئیات ریز اما پراهمیتی توجه داشته باشید.
چطور اتفاق میافتد؟ گارانتی عرضه شده روی محصولات و لوازم خانگی به دو صورت عرضه میشوند. گارانتیهایی که به صورت برچسب و لیبل روی جعبه نصب شدهاند و گارانتیهای صادر شده روی کارت. موقع ارائه خدمات هیچ کدام به دیگری اولویت ندارد. آنچه اهمیت دارد تاریخ صدور گارانتی است. بعضی از تولیدکنندهها کالایشان را از تاریخ ساخت زیرپوشش میگیرند و اگر کالا ۸۰ درصد زمان گارانتی را داخل انبار فروشنده سپری کرده باشد، دست آخر چیزی نصیب من و شما نمیشود.
حالا باید چه کنیم؟ به فروشنده بگویید موضوع گارانتی دقیقا به اندازه برند و نوع محصول برایتان اهمیت دارد. کالاهایی را انتخاب کنید که توسط شرکتهای معتبر گارانتی شدهاند. نقطه قوت چنین خریدی این است که شرکتهای معتبر اسم و رسمدار معمولا آنقدر به کیفیت کار خود اطمینان دارند که محصول را از زمان نصب توسط خریدار زیر پوشش خدمات ارزشمندشان میگیرند.
درست رفتار کنید
عمومی
این اتفاق دقیقا از کی و چه وقتی رخ داد؟ فروشندهها چطور به خودشان اجازه دادند به مشتریهایشان غیرمحترمانه برخورد کنند؟ حتی اگر بپذیریم که وضعیت کسب و کارهای کوچک این روزها خیلی ایدهآل نیست باز هم عقل و منطق حکم میکند که هوای مشتریهایتان را بیشتر داشته باشید و تا جایی که ممکن است آنها را راضی نگه دارید.
چطور اتفاق میافتد؟ وقتی به یک فروشگاه شلوغ میروید، فروشندهها وقت و حوصله کمتری دارند. آنها زمان زیادی را با مشتریهایشان گذراندهاند و طبیعی است که خسته باشند اما با این حال همچنان وظیفه دارند با احترام برخورد کنند. اینکه در فروشگاههای شیک و باشکوه برندهای بزرگ پوشاک مد شده که کارکنان هر طور تمایل دارند با مشتری برخورد کنند، به هیچوجه پذیرفتنی نیست. آنها حتی اگر مالک برند لویی ویتون هم باشند، باید رفتار برازندهتر را یاد بگیرند.
حالا باید چه کنیم؟ بهترین و در عین حال تنها کاری که باید انجام داد خارج شدن از فروشگاه است. با این کار به آنها خواهید فهماند که چطور باید با مشتریهایشان رفتار کنند.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: