باید این نکته را باور کرد که اقتصاد ایران درگیر یک تنش یا تقابل یا به مفهوم دقیقتر، رویارویی تنگاتنگ با دنیای توسعهیافته شده است و در این فضای تازه گروهی از کشورها، با کارکرد قوی در اقتصادی جهانی سعی بر آن دارند تا ارزشافزوده را در کل اقتصاد ایران، در گیره قرار دهند. این یک واقعیت است و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
به گزارش شفقنا به نقل از روزنامه بهار، تحریمهای تحمیلی بدون تعارف ترکشهای این رویارویی اقتصادی هستند که هر روز بیشتر از دیروز شاخصهای اقتصادی را در مدار توسعه ایران نشانه میروند. در واقع کار به جایی رسیده است که هیچکس نمیتواند نتیجه رویارویی این دسته با اقتصاد ایران را نادیده بگیرد ولی با همه این حرفها یک مولفه را نباید نادیده گرفت. اندیشمندان توسعه نوین در دنیای امروز بر این باورند که یک اقتصاد را در بدترین شرایط و در سیاهترین ضوابط با اتکا به عقلانیت و متون علمی میتوان نجات داد و از سقوط شاخصها جلوگیری کرد.
این ادعا به این مفهوم که اگر تمام اقتصاد جهانی لشکری بزرگ شود و در مقابل اقتصاد ایران صفآرایی کند با تکیه بر سلاح عقلانیت و پتانسیلهای موجود در اقتصاد ایران میتوان از عهده مقابله با آن به نحو احسن بر آمد. اما آیا در اقتصاد ایران هم، چنین تکیهگاهی به مفهوم واقعی کلمه شکل گرفته است؟ به نظر میرسد که نمیتوان با قاطعیت از وجود این ابزارها و استفاده از مدیریت توانا در اقتصاد ایران سخن گفت. این ادعا را اما تصمیمگیریهای موجود در اقتصاد کشور در بهترین شکل به اثبات میرسانند.
مثلا دیروز اعلام شد که از این به بعد پول چینی یکی از ارزهای اصلی در مرکز مبادلات ارزی خواهد بود و واردکنندگان میتوانند با استفاده از پول چینی گرههای موجود در تجارت خارجی را باز کنند. در نگاه نخست به نظر میرسد که مسئولان اقتصادی کشور برای چیره شدن بر جنگ اقتصادی تکیه گاهی به نام پول چینی را برای اقتصاد برونمرزی کشور طراحی کردهاند ولی وقتی در این تصمیم عمیق میشویم پرسشهای زیادی است که هریک از آنها میتوانند نشاندهنده وجود یک چالش بزرگ برای اقتصاد کشور باشند. آیا واقعا راه دیگری برای پر کردن کمبودهای ارزی وجود نداشت که رییسکل بانک مرکزی با قاطعیت استفاده از پول چینی را در تجارت خارجی اعلام میکند یا به عبارتی آغاز مبادله با پول چینی در اقتصاد ایران کلید میخورد؟
شک نباید کرد که وقتی شناسنامه تجارت خارجی کشور با پول چینی جلد میشود در واقع قرار است تا از این به بعد بخش بزرگی از تجارت برونمرزی ایران خارج از گود رسمی و پر قدرت اقتصاد جهانی به کار خود ادامه دهد. البته در حال حاضر بازار در اقتصاد ایران تا حد زیادی در اختیار کالاهای چینی قرار دارد و تولیدکنندگان نیز هر روز با صدای بلندتری از واردات بیرویه کالاهای چینی گله میکنند. وقتی واردکنندگان نیز مجبور شوند تا با پول چینی تجارت کنند، میتوان اینگونه برداشت کرد که از این به بعد حتما قرار است تا چین اصلیترین مرکز خریدهای خارجی برای اقتصاد ایران شود. به نظر میرسد برای مقابله با هجمههای جهانی اقتصاد باید به بیش از هر زمان دیگری اعتماد کرد. در دنیای امروز ظرف سیاست و اقتصاد را از هم جدا میکنند.
این جدایی را چینیها آزمایش کردهاند و امروز به واسطه بسط آزادیهای اقتصادی توانستهاند ویترینهای اقتصادی دنیا را در اختیار بگیرند. مسئولان اقتصادی ما نیز چارهای ندارند تا به عینک علم و تکیه بر اندیشه اقتصادی این تجربیات را واکاوی کنند تا به جای آنکه اسیر گرداب اقتصاد چینی شوند راه دیگری برای مقابله و سنگاندازیهای اقتصادی پیدا کنند. شک نباید کرد پتانسیلهای اقتصادی ظرفیت این را دارند که اگر مورد استفاده قرار بگیرند اقتصاد ایران را از پدیده «چینایسم» نجات دهند.
سادهترین راه حتما بهترین راه نیست. این کاملا درست است که اقتصاد ایران گرفتار تنگنظری و تحمیلهای جهانی شده است اما آیا برای دور شدن از این تنگنظریها باید خود را در چاه اقتصاد چین رها کنیم؟ به نظر میرسد عقلانیت و مدیریت کارکردگرا در اقتصاد پاسخ مثبتی برای این پرسش نداشته باشد.
انتهای پیام
www.shafaqna.com/persian
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: